و این بدان معناست که در نگره وحدت نگر ایرانی که معنی و صورت، یا نظر و عمل نسبتی وسیع و وثیق دارند و عمل از جان نظر و نظر از متن عقیده و باور انسان ایرانی نشات و نضج می یافت، صنایع، هنرها و فنون، نمودگار صادق فرهنگ و اندیشه ایرانی بودند و دقیقا از همین روست که شناخت دقیق و احیای این هنرها و فنون، بازشناسی و احیای فرهنگ سنت گرا و سنت محوری است که تمامی سابقه تاریخی ما ایرانیان را تشکیل داده و هویت بخشیده است.
ب: سالهای پس از انقلاب که سالهای بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی، ایرانی و انسانی، آن هم در سابقه بلند فرهنگیِ تمدنی بود که با این ارزشها زیسته و زندگی کرده بود، منطقا می بایست مجال و فضایی فراخ برای توجه افزونتر به این هنرها و صنایع فراهم آورد اما پس از قریب سی سال هنوز مرکزی مستقل و پویا که به امر شناسایی، احیا و رواج چنین هنرها و در اصل فرهنگ جاری در متن آن بپردازد، وجود ندارد. مرکزی که به معرفت و شناخت فتوت نامه های چیت گران و آهنگران و بسیاری صاحبان حِرَف و هنر دیگر بپردازد تا در پس آنها منادی اخلاقی بلند و متعالی در امر مشاغل و صنایع باشد، همان که امروزه با عنوان اخلاق حرفه ای از آن یاد می کنند و در جهان در گذشته ما ایرانیان، روح فنون و صنایعمان بود. و یا نظام استاد-شاگردی را احیا کند که اول روح شاگردان و متعلمان و هنر جویان را به آداب معنوی و روحانی تزکیه کند و سپس آنها را فن و هنر آموزد تا همیشه متوجه این معنا باشند و باشیم که انسان اشرف مخلوقات است و فنون در خدمت اوست و نه او در خدمت فنون. تا این که بداند و بدانیم صنایع و فنون نیز از این رو که در خدمت انسان اند شرافت دارند و از این رو باید زیبا و جمیل ارائه شوند تا نسبتی ذاتی میان محتوا و قالب ایجاد شود و فن نمود ذات شود.
ج: برای حفظ نجابت و اصالتمان، در جهانی که حتی نجابت را چوب حراج می زند، ناگزیر به شناخت حکمت و احیای هنرهای سنتی خود هستیم.
منبع: وب سایت خانه هنرمندان